معنی فارسی consumership

B2

وضعیت یا نقش یک فرد به عنوان مصرف‌کننده، به ویژه در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی.

The state or role of an individual as a consumer, especially in economic and social contexts.

example
معنی(example):

خود مصرف‌گرایی او بازتاب‌دهنده ارزش‌های اوست.

مثال:

His consumership reflects his values.

معنی(example):

مفهوم مصرف‌گرایی در پایداری بسیار مهم است.

مثال:

The concept of consumership is critical in sustainability.

معنی فارسی کلمه consumership

: معنی consumership به فارسی

وضعیت یا نقش یک فرد به عنوان مصرف‌کننده، به ویژه در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی.