معنی فارسی contagiosity
B2نرخ یا میزان سرایت یک بیماری و ابتلای آن به دیگران.
The quality or state of being contagious.
- NOUN
example
معنی(example):
ابتلای این بیماری مسئولان بهداشت را شگفتزده کرد.
مثال:
The contagiosity of the disease surprised the health officials.
معنی(example):
محققان در حال مطالعه میزان سرایتپذیری عفونتهای مختلف هستند.
مثال:
Researchers are studying the contagiosity of various infections.
معنی فارسی کلمه contagiosity
:
نرخ یا میزان سرایت یک بیماری و ابتلای آن به دیگران.