معنی فارسی conterraneous

C2

به معنای وجود هم‌زمان در یک دوره زمانی یا جغرافیایی.

Existing or occurring at the same time or within the same geological period.

example
معنی(example):

فسیل‌ها در لایه‌های سنگی هم‌عصر پیدا شدند.

مثال:

The fossils were found in conterraneous layers of rock.

معنی(example):

گونه‌های هم‌عصر اغلب برای منابع مشابه رقابت می‌کنند.

مثال:

Conterraneous species often compete for the same resources.

معنی فارسی کلمه conterraneous

: معنی conterraneous به فارسی

به معنای وجود هم‌زمان در یک دوره زمانی یا جغرافیایی.