معنی فارسی contignate

B1

مربوط به چیزهایی که به هم نزدیک یا متصل هستند.

Referring to things that are close together or attached.

example
معنی(example):

اصطلاح 'contignate' به ندرت در مکالمات روزمره استفاده می‌شود.

مثال:

The term 'contignate' is rarely used in everyday conversation.

معنی(example):

این به چیزهایی مربوط می‌شود که به یکدیگر نزدیک یا متصل هستند.

مثال:

It pertains to things that are closely related or attached to one another.

معنی فارسی کلمه contignate

: معنی contignate به فارسی

مربوط به چیزهایی که به هم نزدیک یا متصل هستند.