معنی فارسی continency

B1

احتمال وقوع یک رخداد غیرمنتظره که ممکن است تأثیر بگذارد.

A future event or circumstance that is possible but cannot be predicted with certainty.

example
معنی(example):

ما باید برای شرایط احتمالی در برنامه‌مان آماده شویم.

مثال:

We need to prepare for contingencies in our plan.

معنی(example):

شرکت سیاست‌هایی برای رسیدگی به شرایط احتمالی دارد.

مثال:

The company has policies for addressing contingencies.

معنی فارسی کلمه continency

: معنی continency به فارسی

احتمال وقوع یک رخداد غیرمنتظره که ممکن است تأثیر بگذارد.