معنی فارسی continentalism
B2قارهگرایی به فلسفه یا سیاستی اطلاق میشود که به ادغام یا همکاری نزدیکتر بین کشورهای یک قاره اشاره دارد.
The policy or ideology advocating for political, economic, or social cooperation among countries within a continent.
- NOUN
example
معنی(example):
قارهگرایی یک ایده است که بر همکاری کشورهای یک قاره تأکید دارد.
مثال:
Continentalism is an idea that emphasizes cooperation among countries on a continent.
معنی(example):
سیاست قارهگرایی به دنبال جمعآوری ملل برای منافع متقابل است.
مثال:
The policy of continentalism aims to bring together nations for mutual benefit.
معنی فارسی کلمه continentalism
:
قارهگرایی به فلسفه یا سیاستی اطلاق میشود که به ادغام یا همکاری نزدیکتر بین کشورهای یک قاره اشاره دارد.