معنی فارسی contortuplicate
B1دفرمهای دوبل، به معنای وجود پیچیدگی دوباره در فرم یا شکل.
Characterized by having a twisted or double-folded form.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هنرمند یک مجسمه دفرمی ایجاد کرد که تماشاگران را شگفتزده کرد.
مثال:
The artist created a contortuplicate sculpture that amazed viewers.
معنی(example):
طراحی دفرمی او در سبک منحصر به فرد بود.
مثال:
His contortuplicate drawing was unique in style.
معنی فارسی کلمه contortuplicate
:
دفرمهای دوبل، به معنای وجود پیچیدگی دوباره در فرم یا شکل.