معنی فارسی contortive

B1

دفرمه‌کننده، به معنای ایجاد انحراف یا پیچیدگی در شکل یا وضعیت.

Causing distortion or twisting.

example
معنی(example):

سبک رقص دفرمه‌ای نیاز به انعطاف‌پذیری استثنایی دارد.

مثال:

The contortive dance style requires exceptional flexibility.

معنی(example):

ژست‌های دفرمه‌ای او برای دیگران دشوار بود که تکرار کنند.

مثال:

Her contortive poses were difficult for others to replicate.

معنی فارسی کلمه contortive

: معنی contortive به فارسی

دفرمه‌کننده، به معنای ایجاد انحراف یا پیچیدگی در شکل یا وضعیت.