معنی فارسی contraindicates
B2به شرایطی اشاره می‌کند که استفاده از یک دارو یا درمان خاص را نامناسب یا خطرناک می‌سازد.
To indicate that a particular treatment or medication should not be used in certain situations.
- verb
verb
معنی(verb):
To make inadvisable; to warn against a specific medicine or treatment.
example
معنی(example):
پزشک گفت که این دارو برای برخی شرایط ممنوعیت دارد.
مثال:
The doctor said that this medication contraindicates certain conditions.
معنی(example):
همیشه بررسی کنید که آیا یک علامت، درمان خاصی را منع می‌کند.
مثال:
Always check if a symptom contraindicates a specific treatment.
معنی فارسی کلمه contraindicates
:
به شرایطی اشاره می‌کند که استفاده از یک دارو یا درمان خاص را نامناسب یا خطرناک می‌سازد.
