معنی فارسی contrantiscion
B1پاسخی که به طور مستقیم به نظرات یا اعتراضات پاسخ میدهد.
A counter-response or rebuttal to arguments or concerns
- OTHER
example
معنی(example):
پاسخ متضاد به نگرانیهای جامعه پرداخت.
مثال:
The contrantiscion addressed the concerns of the community.
معنی(example):
پاسخ متضاد او قانعکننده و به خوبی مورد استقبال قرار گرفت.
مثال:
His contrantiscion was persuasive and well-received.
معنی فارسی کلمه contrantiscion
:
پاسخی که به طور مستقیم به نظرات یا اعتراضات پاسخ میدهد.