معنی فارسی contrastimulant

B1

چیزی که توجه را با نشان دادن تفاضلات جلب می‌کند.

Something that stimulates attention by presenting contrasts.

example
معنی(example):

تیم بازاریابی یک محرک تضاد برای تبلیغات خود ایجاد کرد.

مثال:

The marketing team created a contrastimulant for their ads.

معنی(example):

محرک تضاد می‌تواند برای جلب توجه به طور مؤثر استفاده شود.

مثال:

A contrastimulant can be used to draw attention effectively.

معنی فارسی کلمه contrastimulant

: معنی contrastimulant به فارسی

چیزی که توجه را با نشان دادن تفاضلات جلب می‌کند.