معنی فارسی contributive
B1مشارکتکننده به معنی اینکه چیزی به پیشرفت یا ادامه یک روند کمک میکند.
Providing useful contribution; aiding in the achievement of an aim.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت مشارکتکننده کار گروهی به موفقیت منجر میشود.
مثال:
The contributive nature of teamwork leads to success.
معنی(example):
ایدههای مشارکتکننده او گروه را الهام بخشید.
مثال:
Her contributive ideas inspired the group.
معنی فارسی کلمه contributive
:
مشارکتکننده به معنی اینکه چیزی به پیشرفت یا ادامه یک روند کمک میکند.