معنی فارسی contributional
B1مشارکتکننده به جنبههایی اشاره دارد که به یک پروژه یا کار کمک میکنند.
Related to contributions; serving to enhance or support.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تلاشهای مشارکتکننده او بسیار قدردانی شد.
مثال:
Her contributional efforts were greatly appreciated.
معنی(example):
او نقش مشارکتکنندهای در تیم دارد.
مثال:
He has a contributional role in the team.
معنی فارسی کلمه contributional
:
مشارکتکننده به جنبههایی اشاره دارد که به یک پروژه یا کار کمک میکنند.