معنی فارسی conversationally

B1

به صورت غیررسمی و طبیعی در مکالمه، شبیه به نحوه صحبت کردن در گفتگوهای روزمره.

In a manner that is informal and similar to natural conversation.

example
معنی(example):

او هر روز به طور گفتگویی با همکارانش صحبت می‌کند.

مثال:

She speaks conversationally with her colleagues every day.

معنی(example):

او موضوع را به طور گفتگویی توضیح داد و این باعث شد فهم آن برای همه آسان‌تر باشد.

مثال:

He explained the topic conversationally, making it easier for everyone to understand.

معنی فارسی کلمه conversationally

: معنی conversationally به فارسی

به صورت غیررسمی و طبیعی در مکالمه، شبیه به نحوه صحبت کردن در گفتگوهای روزمره.