معنی فارسی conversationism
B2مفهمومی یا تکنیکهایی که بر روی اهمیت گفتگو و تعامل تأکید دارند.
The practice or philosophy of encouraging dialogue and conversation.
- NOUN
example
معنی(example):
گفتگویی بودن در محیط کار ارتباط باز را ترویج میکند.
مثال:
Conversationism promotes open communication in the workplace.
معنی(example):
سمینار بر روی گفتگویی بودن به عنوان ابزاری برای همکاری تمرکز کرد.
مثال:
The seminar focused on conversationism as a tool for collaboration.
معنی فارسی کلمه conversationism
:
مفهمومی یا تکنیکهایی که بر روی اهمیت گفتگو و تعامل تأکید دارند.