معنی فارسی convictiveness

B1

محکومیت، حالت یا کیفیت محکوم کردن یا مجازات کردن شخصی به خاطر جرم یا کار نادرست.

The quality of being convicted or the act of condemning someone to punishment.

example
معنی(example):

قضاوت او منجر به محکومیت طولانی مدتی در زندان شد.

مثال:

His convictiveness led to a lengthy sentence in prison.

معنی(example):

محکومیت اقدامات او غیرقابل انکار بود.

مثال:

The convictiveness of her actions was undeniable.

معنی فارسی کلمه convictiveness

: معنی convictiveness به فارسی

محکومیت، حالت یا کیفیت محکوم کردن یا مجازات کردن شخصی به خاطر جرم یا کار نادرست.