معنی فارسی convivio
B1اجتماع یا جشن همزمانی که افراد در آن با یکدیگر دور هم جمع میشوند و لذت میبرند.
A gathering for social or festive purposes.
- NOUN
example
معنی(example):
کنویویو یک اجتماع بزرگ از دوستان بود.
مثال:
The convivio was a great gathering of friends.
معنی(example):
آنها کنویویو را با موسیقی و رقص جشن گرفتند.
مثال:
They celebrated the convivio with music and dancing.
معنی فارسی کلمه convivio
:
اجتماع یا جشن همزمانی که افراد در آن با یکدیگر دور هم جمع میشوند و لذت میبرند.