معنی فارسی convocating
B1فراخواندن کسی یا گروهی برای هدف خاص.
The act of calling people together for a meeting.
- VERB
example
معنی(example):
آنها جامعه را برای روز پاکسازی دعوت میکنند.
مثال:
They are convocating the community for a clean-up day.
معنی(example):
دعوت کردن داوطلبان به موفقیت رویداد کمک خواهد کرد.
مثال:
Convocating volunteers will help make the event successful.
معنی فارسی کلمه convocating
:
فراخواندن کسی یا گروهی برای هدف خاص.