معنی فارسی convocationally
B1تعریف کامل به فارسی: به شیوهای مربوط به convocations.
In a manner related to convocational or calling together.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به شکلی دعوت کننده صحبت کرد تا همسالانش را تشویق کند.
مثال:
She spoke convocationally to motivate her peers.
معنی(example):
آنها درباره مسئله بهطور دعوتکننده بحث کردند تا به توافق برسند.
مثال:
They discussed the issue convocationally to reach a consensus.
معنی فارسی کلمه convocationally
:
تعریف کامل به فارسی: به شیوهای مربوط به convocations.