معنی فارسی cookmaid

A2

سرآشپز زن، زنی که در آشپزخانه کار می‌کند و غذا تهیه می‌کند.

A female cook, typically working in a household or a kitchen.

example
معنی(example):

پخت و پز برای خانواده توسط سرآشپز زن آماده شد.

مثال:

The cookmaid prepared breakfast for the family.

معنی(example):

به عنوان سرآشپز زن، او مسئولیت تمام کارهای آشپزخانه را بر عهده داشت.

مثال:

As a cookmaid, she was responsible for all kitchen duties.

معنی فارسی کلمه cookmaid

: معنی cookmaid به فارسی

سرآشپز زن، زنی که در آشپزخانه کار می‌کند و غذا تهیه می‌کند.