معنی فارسی cooried

B1

احساس راحتی و آرامش در آغوش یا زیر برزنت.

To be curled up or snuggled comfortably, often in a protective manner.

example
معنی(example):

پس از یک روز طولانی، او در پتو احساس آرامش کرد.

مثال:

After a long day, she felt cooried in her blanket.

معنی(example):

کودک به مادرش نزدیک شد تا آرامش بگیرد.

مثال:

The child cooried up to his mother for comfort.

معنی فارسی کلمه cooried

: معنی cooried به فارسی

احساس راحتی و آرامش در آغوش یا زیر برزنت.