معنی فارسی coplanation

B1

عملیاتی که در آن دو یا چند شیء به گونه‌ای هم‌سطح می‌شوند.

The process of aligning two or more objects in the same plane.

example
معنی(example):

تکنیک‌های هم‌سطحی در مهندسی برای اطمینان از پایداری استفاده می‌شود.

مثال:

Coplanation techniques are used in engineering to ensure stability.

معنی(example):

هم‌سطحی مصالح در پروژه‌های ساخت و ساز حیاتی است.

مثال:

The coplanation of materials is crucial in construction projects.

معنی فارسی کلمه coplanation

: معنی coplanation به فارسی

عملیاتی که در آن دو یا چند شیء به گونه‌ای هم‌سطح می‌شوند.