معنی فارسی copleased

B1

حالت رضایت دو یا چند طرف از یک نتیجه یا وضعیت.

The state of being pleased by two or more parties.

example
معنی(example):

او پس از شنیدن اخبار خوب احساس رضایت کرد.

مثال:

She felt copleased after hearing the good news.

معنی(example):

تیم از عملکرد خود در طول پروژه رضایت داشت.

مثال:

The team was copleased with their performance during the project.

معنی فارسی کلمه copleased

: معنی copleased به فارسی

حالت رضایت دو یا چند طرف از یک نتیجه یا وضعیت.