معنی فارسی copperleaf
B2گیاهی با برگهایی به رنگ مسی، معمولاً از آن در باغبانی و تزئینات استفاده میشود.
A type of plant known for its copper-colored leaves.
- NOUN
example
معنی(example):
گیاه برگ مسی به خاطر شاخ و برگ منحصر بهفردش شناخته شده است.
مثال:
The copperleaf plant is known for its unique foliage.
معنی(example):
باغبانها به خاطر رنگ زندهاش عاشق گیاه برگ مسی هستند.
مثال:
Gardeners love the copperleaf for its vibrant color.
معنی فارسی کلمه copperleaf
:
گیاهی با برگهایی به رنگ مسی، معمولاً از آن در باغبانی و تزئینات استفاده میشود.