معنی فارسی cordant

B2

کوردانت، به معنای توافق و هماهنگی در صداها یا نظرات.

In agreement or harmony; used in music and general contexts.

example
معنی(example):

موسیقی‌دانان در هارمونی کوردانت نواختند.

مثال:

The musicians played in a cordant harmony.

معنی(example):

نظرات او با دیدگاه‌های گروه هماهنگ است.

مثال:

Her opinions are cordant with the group's views.

معنی فارسی کلمه cordant

: معنی cordant به فارسی

کوردانت، به معنای توافق و هماهنگی در صداها یا نظرات.