معنی فارسی cornerways
B1گذرگاهها یا راهها در نقاط گوشهای، معمولاً مکانهایی با جذابیت خاص.
Narrow passages or paths located at corners, often leading to unique spots or attractions.
- NOUN
example
معنی(example):
گذرگاههای گوشهای شهر پر از فروشگاههای دلپذیر است.
مثال:
The cornerways of the city are filled with charming shops.
معنی(example):
ما به کاوش در گذرگاههای گوشهای پرداخته و به دنبال گنجهای پنهان بودیم.
مثال:
We explored the cornerways in search of hidden treasures.
معنی فارسی کلمه cornerways
:
گذرگاهها یا راهها در نقاط گوشهای، معمولاً مکانهایی با جذابیت خاص.