معنی فارسی cornific
B1مربوط به تغییراتی که به بافت یا سطح سلولهای ذرتی شباهت دارد.
Pertaining to changes that make something appear corn-like.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تغییرات ذرتداری در سطح سلول مشاهده شد.
مثال:
The cornific changes in the cell surface were noted.
معنی(example):
پژوهشگران سازگاریهای ذرتداری را در بافت مطالعه کردند.
مثال:
Researchers studied cornific adaptations in the tissue.
معنی فارسی کلمه cornific
:
مربوط به تغییراتی که به بافت یا سطح سلولهای ذرتی شباهت دارد.