معنی فارسی cornify

B1

عملی که در آن بافت‌ها یا سلول‌ها به نوعی بافت ذرتی تبدیل می‌شوند.

To undergo a process where tissues or cells become hard and similar to corn.

example
معنی(example):

این فرآیند می‌تواند بافت‌ها را با گذشت زمان ذرت‌دار کند.

مثال:

The process can cornify the tissues over time.

معنی(example):

در شرایط خاص، سلول‌های پوست ممکن است ذرت‌دار شوند.

مثال:

In certain conditions, skin cells may cornify.

معنی فارسی کلمه cornify

: معنی cornify به فارسی

عملی که در آن بافت‌ها یا سلول‌ها به نوعی بافت ذرتی تبدیل می‌شوند.