معنی فارسی corporealize

B2

جسمانی کردن، تبدیل ایده‌ها یا احساسات به شکل مادی.

To make something corporeal or give it a physical form.

example
معنی(example):

هنرمندان اغلب سعی می‌کنند افکار انتزاعی خود را جسمانی کنند.

مثال:

Artists often try to corporealize their abstract thoughts.

معنی(example):

هدف این است که احساسات را از طریق رسانه‌های مختلف جسمانی کنیم.

مثال:

The goal is to corporealize emotions through various mediums.

معنی فارسی کلمه corporealize

: معنی corporealize به فارسی

جسمانی کردن، تبدیل ایده‌ها یا احساسات به شکل مادی.