معنی فارسی corporeally

B1

به‌طور جسمانی، به شکلی که به بدن و وجود فیزیکی مربوط می‌شود.

In a manner related to the body or physical existence.

example
معنی(example):

او خود را به طور جسمانی از طریق رقص ابراز کرد.

مثال:

He expressed himself corporeally through the dance.

معنی(example):

از نظر جسمانی، این اجرا حواس تماشاگران را درگیر کرد.

مثال:

Corporeally, the performance engaged the audience's senses.

معنی فارسی کلمه corporeally

: معنی corporeally به فارسی

به‌طور جسمانی، به شکلی که به بدن و وجود فیزیکی مربوط می‌شود.