معنی فارسی corporeous

B2

جسمانی به ویژگی‌های فیزیکی و ملموس اشاره دارد.

Having a physical or tangible nature; related to the body.

example
معنی(example):

شکل جسمانی او با چابکی بر روی صحنه حرکت کرد.

مثال:

Her corporeous form moved gracefully across the stage.

معنی(example):

رمان به بررسی ماهیت جسمانی عشق پرداخت.

مثال:

The novel explored the corporeous nature of love.

معنی فارسی کلمه corporeous

: معنی corporeous به فارسی

جسمانی به ویژگی‌های فیزیکی و ملموس اشاره دارد.