معنی فارسی corresponder

B1

فردی که نقش پاسخگو یا همکار در تبادل اطلاعات را دارد.

A person who corresponds, especially in a professional or formal capacity.

example
معنی(example):

همکار خبری ایمیل را برای تأیید جلسه ارسال کرد.

مثال:

The corresponder sent the email to confirm the meeting.

معنی(example):

یک همکار خبری باید در ارتباط مؤثر مهارت داشته باشد.

مثال:

A corresponder must be skilled in effective communication.

معنی فارسی کلمه corresponder

: معنی corresponder به فارسی

فردی که نقش پاسخگو یا همکار در تبادل اطلاعات را دارد.