معنی فارسی corruptest
B2فاسدترین به معنای سطح بالایی از فساد یا انحراف از اصول صحیح است.
Superlative form of corrupt; the most corrupt.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در این بازی، فاسدترین بازیکن میبازد.
مثال:
In this game, the corruptest player loses.
معنی(example):
او در میان همسالان خود به عنوان فاسدترین شناخته شد.
مثال:
He was deemed the corruptest among his peers.
معنی فارسی کلمه corruptest
:
فاسدترین به معنای سطح بالایی از فساد یا انحراف از اصول صحیح است.