معنی فارسی cosmoscope

B1

ابزاری برای مشاهده و تحلیل اجزای کیهان.

An instrument for observing and analyzing the components of the cosmos.

example
معنی(example):

او از یک کاسموسکوپ برای کاوش ستاره‌های دور استفاده کرد.

مثال:

He used a cosmoscope to explore the distant stars.

معنی(example):

کاسموسکوپ به ما این امکان را داد که کهکشان‌هایی را مشاهده کنیم که میلیاردها سال نوری فاصله داشتند.

مثال:

The cosmoscope allowed us to view galaxies that were billions of light-years away.

معنی فارسی کلمه cosmoscope

: معنی cosmoscope به فارسی

ابزاری برای مشاهده و تحلیل اجزای کیهان.