معنی فارسی counter-plot
B1نقشهای که به عنوان پاسخی به یک داستان یا طرح دیگر طراحی شدهاست.
A scheme or plan intended to counteract another plot.
- NOUN
example
معنی(example):
در رمان، نقشهی مقابلهای غیرمنتظره و هیجانانگیز بود.
مثال:
In the novel, the counter-plot was unexpected and thrilling.
معنی(example):
او یک نقشهی مقابلهای برای خرابکاری در برنامههای دشمن ایجاد کرد.
مثال:
She created a counter-plot to sabotage the enemy's plan.
معنی فارسی کلمه counter-plot
:
نقشهای که به عنوان پاسخی به یک داستان یا طرح دیگر طراحی شدهاست.