معنی فارسی counter-value
B1مطلوبیت یا ارزشی که در برابر یک ارزش دیگر قرار دارد و ممکن است در تصمیمگیریها در نظر گرفته شود.
The value that stands in opposition to another value, often used to analyze choices and consequences.
- NOUN
example
معنی(example):
مفهوم ضد ارزش به ارزیابی مبادلات کمک میکند.
مثال:
The concept of counter-value helps to assess trade-offs.
معنی(example):
ضد ارزش معمولاً در تصمیمات مالی مورد توجه قرار میگیرد.
مثال:
Counter-value is often considered in financial decisions.
معنی فارسی کلمه counter-value
:
مطلوبیت یا ارزشی که در برابر یک ارزش دیگر قرار دارد و ممکن است در تصمیمگیریها در نظر گرفته شود.