معنی فارسی counterambush
B2ضد کمین، عملی که به منظور مقابله با یک کمین دشمن انجام میشود.
An ambush set up to counter an initial ambush by the enemy.
- NOUN
example
معنی(example):
سربازان یک ضد کمین برای به دام انداختن دشمن ترتیب دادند.
مثال:
The soldiers set a counterambush to trap the enemy.
معنی(example):
آنها یک ضد کمین اجرا کردند که حملهکنندگان را شگفتزده کرد.
مثال:
They executed a counterambush that surprised the attackers.
معنی فارسی کلمه counterambush
:
ضد کمین، عملی که به منظور مقابله با یک کمین دشمن انجام میشود.