معنی فارسی counterbend
B1تکنیک یا فرآیندی که در آن یک ماده به طور معکوس خم میشود.
A technique or process in which a material is bent in the opposite direction.
- NOUN
example
معنی(example):
این ماشین ویژگیای برای خم کردن معکوس ماده دارد.
مثال:
The machine has a feature to counterbend the material.
معنی(example):
فناوری خم کردن معکوس در ساخت و ساز مفید است.
مثال:
Counterbend technology is useful in construction.
معنی فارسی کلمه counterbend
:
تکنیک یا فرآیندی که در آن یک ماده به طور معکوس خم میشود.