معنی فارسی countercathexis

B1

ضد کاتکسیس، فرآیند روانشناختی که در آن فرد از احساسات و وابستگی‌ها فاصله می‌گیرد.

A psychological process where an individual detaches from emotions and attachments.

example
معنی(example):

پس از جدایی، او تجربه ضد کاتکسیس را داشت زیرا از احساساتش فاصله گرفت.

مثال:

After the breakup, he experienced countercathexis as he detached from his feelings.

معنی(example):

ضد کاتکسیس می‌تواند به بی‌احساسی عاطفی منجر شود.

مثال:

Countercathexis can often lead to emotional numbness.

معنی فارسی کلمه countercathexis

: معنی countercathexis به فارسی

ضد کاتکسیس، فرآیند روانشناختی که در آن فرد از احساسات و وابستگی‌ها فاصله می‌گیرد.