معنی فارسی counterdesire
B1خواست یا تمایل که در تضاد با خواسته یا تمایل دیگری است.
A desire that opposes or contradicts another desire.
- NOUN
example
معنی(example):
تمایل مخالف او برای تغییر با اهداف گروه در تضاد بود.
مثال:
His counterdesire for change conflicted with the group's goals.
معنی(example):
او تمایل مخالفی به باقی ماندن در ناحیه راحت خود احساس میکرد.
مثال:
She felt a counterdesire to remain in her comfort zone.
معنی فارسی کلمه counterdesire
:
خواست یا تمایل که در تضاد با خواسته یا تمایل دیگری است.