معنی فارسی counterdisengagement
B1عمل جداسازی یا غیرفعالسازی نیروها یا تجهیزات به صورت معکوس به منظور ایجاد امنیت یا آرامش.
The act of withdrawing forces in a manner that ensures stability.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرفعالسازی معکوس نیروها در زمان آتشبس مهم است.
مثال:
The counterdisengagement of troops is crucial during a ceasefire.
معنی(example):
استراتژیهای غیرفعالسازی معکوس میتواند به تضمین ایمنی در درگیریها کمک کند.
مثال:
Counterdisengagement strategies can help ensure safety in conflicts.
معنی فارسی کلمه counterdisengagement
:
عمل جداسازی یا غیرفعالسازی نیروها یا تجهیزات به صورت معکوس به منظور ایجاد امنیت یا آرامش.