معنی فارسی counterembowed

B1

ضدخمیده، حالتی است که در آن فرد یا شیء به‌طور معکوس در حال خم شدن است، معمولاً به‌منظور زیبایی یا قدرت.

Describing a form or pose that is bent in the opposite direction, often conveying grace or strength.

example
معنی(example):

پوزیشن ضدخمیده مجسمه به آثار هنری زیبایی افزود.

مثال:

The statue's counterembowed posture added elegance to the sculpture.

معنی(example):

او در حالت ضدخمیده ایستاد و اعتماد به نفس خود را به نمایش گذاشت.

مثال:

She stood in a counterembowed manner, showcasing her confidence.

معنی فارسی کلمه counterembowed

: معنی counterembowed به فارسی

ضدخمیده، حالتی است که در آن فرد یا شیء به‌طور معکوس در حال خم شدن است، معمولاً به‌منظور زیبایی یا قدرت.