معنی فارسی counterenamel
B1پوشش معکوس، لایهای که بر روی سطح یک شیء ایجاد میشود تا از آن در برابر سایش و خوردگی محافظت کند.
A layer applied on a surface to protect it from wear and corrosion.
- NOUN
example
معنی(example):
پوشش معکوس معمولاً در ساخت جواهرات استفاده میشود.
مثال:
Counterenamel is often used in jewelry making.
معنی(example):
هنرمند لایهای از پوشش معکوس را برای دوام اعمال کرد.
مثال:
The artist applied a layer of counterenamel for durability.
معنی فارسی کلمه counterenamel
:
پوشش معکوس، لایهای که بر روی سطح یک شیء ایجاد میشود تا از آن در برابر سایش و خوردگی محافظت کند.