معنی فارسی counterguard
B1محافظی که برای جلوگیری از تهدیدات یا حملات به کار میرود.
A guard or force placed to counter enemy actions or threats.
- NOUN
example
معنی(example):
محافظتکننده معکوس اطمینان میدهد که منطقه از حملات محافظت شده است.
مثال:
The counterguard ensures the area is protected from attacks.
معنی(example):
در استراتژی نظامی، یک محافظتکننده معکوس برای دفاع ضروری است.
مثال:
In military strategy, a counterguard is essential for defense.
معنی فارسی کلمه counterguard
:
محافظی که برای جلوگیری از تهدیدات یا حملات به کار میرود.