معنی فارسی counterguerilla

B1

عملیات یا استراتژی‌هایی که برای مقابله با فعالیت‌های چریکی به کار می‌روند.

Operations or strategies aimed at countering guerrilla activities.

example
معنی(example):

تاکتیک‌های ضدچریکی برای جلوگیری از شورش به کار گرفته شدند.

مثال:

The counterguerilla tactics were employed to prevent insurgency.

معنی(example):

در جنگ، عملیات ضدچریکی می‌تواند برای ثبات حیاتی باشد.

مثال:

In warfare, counterguerilla operations can be vital for stability.

معنی فارسی کلمه counterguerilla

: معنی counterguerilla به فارسی

عملیات یا استراتژی‌هایی که برای مقابله با فعالیت‌های چریکی به کار می‌روند.