معنی فارسی counterstratagem

B2

استراتژی مقابله‌ای، تدابیری که برای خنثی کردن یا برتری بر استراتژی‌های دشمن طراحی می‌شود.

A plan or method employed to counteract an opponent's strategy.

example
معنی(example):

ژنرال یک استراتژی مقابله‌ای برای فریب دشمن طراحی کرد.

مثال:

The general devised a counterstratagem to outsmart the enemy.

معنی(example):

با استفاده از یک استراتژی مقابله‌ای، آنها توانستند روند جنگ را تغییر دهند.

مثال:

Using a counterstratagem, they were able to turn the tide of the battle.

معنی فارسی کلمه counterstratagem

: معنی counterstratagem به فارسی

استراتژی مقابله‌ای، تدابیری که برای خنثی کردن یا برتری بر استراتژی‌های دشمن طراحی می‌شود.