معنی فارسی counterstimulus
B1تحریکی که به منظور ایجاد تغییرات یا پاسخهای مختلف در یک فرد یا سیستم به کار میرود.
A stimulus that counteracts a previous stimulus, often used to induce a desired response or change.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک یک تحریک معکوس را برای بهبود بهبودی او توصیه کرد.
مثال:
The doctor recommended a counterstimulus to boost his recovery.
معنی(example):
یک تحریک معکوس میتواند تغییر محیطی باشد که رفتار متفاوتی را تشویق میکند.
مثال:
A counterstimulus can be an environmental change that encourages different behavior.
معنی فارسی کلمه counterstimulus
:
تحریکی که به منظور ایجاد تغییرات یا پاسخهای مختلف در یک فرد یا سیستم به کار میرود.