معنی فارسی countervolley
B2ضربهای که به عنوان پاسخ به یک ضربه قوی انجام میشود.
A volley made in response to an opponent's volley, often seen in racquet sports.
- NOUN
example
معنی(example):
در تنیس، یک ضد ضربه میتواند روند بازی را تغییر دهد.
مثال:
In tennis, a countervolley can turn the tide of the game.
معنی(example):
بازیکنان از تکنیکهای ضد ضربه برای پاسخ به ضربات قوی استفاده میکنند.
مثال:
Players use countervolley techniques to respond to strong shots.
معنی فارسی کلمه countervolley
:
ضربهای که به عنوان پاسخ به یک ضربه قوی انجام میشود.