معنی فارسی country food

B1

غذاهایی که به طور سنتی در مناطق روستایی تهیه می‌شوند و معمولاً طعم‌های خانگی و محلی دارند.

Traditional dishes that are usually made in rural areas, often with locally sourced ingredients.

example
معنی(example):

غذای روستایی معمولاً شامل مواد اولیه تازه از مزارع محلی است.

مثال:

Country food often includes fresh ingredients from local farms.

معنی(example):

من عاشق تجربه کردن غذاهای مختلف روستایی هنگام سفر هستم.

مثال:

I love trying different country food when I travel.

معنی فارسی کلمه country food

: معنی country food به فارسی

غذاهایی که به طور سنتی در مناطق روستایی تهیه می‌شوند و معمولاً طعم‌های خانگی و محلی دارند.