معنی فارسی countryish
B1حسی یا ویژگی که مرتبط با روستا یا سبک زندگی روستایی است.
Having qualities characteristic of rural areas or countryside.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دکور دارای حس کشوریت بود.
مثال:
The decor had a countryish feel to it.
معنی(example):
سبک پوشش او به شدت کشوریت بود برای محیط شهری.
مثال:
Her clothing style was rather countryish for the urban setting.
معنی فارسی کلمه countryish
:
حسی یا ویژگی که مرتبط با روستا یا سبک زندگی روستایی است.